اصل کیهان شناسی

اصل کیهان شناسی چیست؟ما در این مقاله به این سوال ها پاسخ داده ایم .اگر شما یک کودک یا نوجوان هستید و یا والدین هستید که دوست دارید اطلاعات بیشتر درباره دلفانجوم دریافت کنید اینجا کلیک کنید.

مقدمه

ستاره‌شناسان وقتی که دنیای کیهان را به عنوان یک کل مطالعه می‌کنند، فرضیات خاصی دارند. این فرضیات ممکن است در عمل سخت باشند تا ثابت یا اثبات شوند، اما آغازگر اساسی کیهان‌شناسی هستند. اولین فرض این است که قوانین فیزیک می‌توانند در سراسر جهان به کار گرفته شوند. این فرضیه بسیار جسورانه است زیرا قوانین فیزیک ما تنها به دقت در آزمایشگاه‌ها در زمین تعیین شده‌اند و ممکن است دقیقاً در تمام فضا و زمان اعمال نشوند.

هابل

هابل مجبور بود باور کند که متغیرهای سفیدپوش همیشه به همان شکل کار می‌کنند تا اثبات کند که بسیاری از مهابا گی‌ها گالاکسی‌های دورتر هستند. ستاره‌شناسان از این قضاوت مطمئن هستند که فیزیک در جای دیگری از جهان بسیار متفاوت نیست. ما همان نوع ستاره‌ها و کهکشان‌ها را در هر جایی که نگاه می‌کنیم می‌بینیم. ما خطوط طیفی از همان عناصری که می‌بینیم در ستاره‌های میلیاردها سال نوری دورتر از زمین هم دیده‌ایم که در ستاره‌های نزدیک می‌بینیم. تمام این‌ها به نظر می‌رسد که باور قدیمی یونان با این وجود معقول است که یک نظم منطقی جهان را حکمرانی می‌کند.

معنای اصل

یک ایده دیگری که ستاره‌شناسان دارند، اصل کیهان‌شناسی است. این اصل به معنای این است که جهان در هر نقطه و هر جهت به یکنواختی و همگنی رسیده است. این ایده ابتدا می‌تواند به نظر برسد که اشتباه است زیرا ما می‌دانیم که گالاکسی‌ها دسته‌هایی می‌سازند، نه یکنواخت پخش می‌شوند. اما بدون این دسته‌ها، ما حتی اینجا نبودیم! در کیهان‌شناسی، هموژن به این معنا نیست که تمام مناطق فضایی باید دقیقاً یکسان باشند یا با ذرات به صورت صاف پر شوند. این فقط به معنای این است که همان نوع ساختارها – مثلاً ستاره‌ها، کهکشان‌ها، خوشه‌ها و ابرخوشه‌ها – در همه جا دیده می‌شوند.

کیهان از دور

کیهان وقتی از دور به آن نگاه می کنیم صاف و یکنواخت به نظر می رسد، مانند زمانی که ساحلی را از دور می بینیم. با این حال، اگر بزرگنمایی کنیم، متوجه می شویم که از چیزهای مختلفی مانند دانه های شن و پوسته تشکیل شده است. به همین ترتیب، جهان در همه جهات یکسان ظاهر می شود که به آن همسانگردی می گویند. این بدان معناست که هیچ نقطه یا جهت خاصی در جهان وجود ندارد. ما این را می دانیم زیرا وقتی به نقاط مختلف آسمان نگاه می کنیم، چیزهای مشابهی را می بینیم.آزمایش این ایده‌ها سخت است، زیرا ما نمی‌توانیم دورتر سفر کنیم تا بررسی کنیم که آیا همه جا واقعاً یکسان هستند یا خیر. همچنین، وقتی دوردست را به فضا نگاه می کنیم، به گذشته نگاه می کنیم به زمانی که جهان متفاوت بوده است. بنابراین، مقایسه آنچه که اکنون می بینیم با آنچه در گذشته بود دشوار است.

کیهان شناسان

کیهان شناسان، دانشمندانی که جهان را مطالعه می کنند، مانند اسباب بازی سازانی هستند که در تلاش برای ساختن مدلی از جهان هستند. اگر مدل خیلی پیچیده باشد، مفید نخواهد بود. اما اگر خیلی ساده باشد، چیزهای مهمی در مورد جهان به ما نشان نمی دهد. گفتن اینکه جهان یکنواخت است امیدوارکننده است، اما به این معنی است که ما بسیاری از چیزهای جالب مانند ستاره ها و کهکشان ها را نادیده می گیریم. در عوض، ما از کهکشان ها به عنوان راهنما برای درک نحوه کار فضا و زمان استفاده می کنیم.

نتیجه گیری

بین آنچه ما می توانیم از کیهان ببینیم و آنچه واقعاً در آنجا وجود دارد، تفاوت وجود دارد. می بینید، نگاه ما به جهان هستی محدود به زمان است، نه مکان. اینطور نیست که به انتهای فضا برسیم و دیگر نتوانیم ببینیم – بیشتر شبیه بخش هایی از جهان است که نور هنوز به ما نرسیده است. در روزهای اولیه، جهان بسیار سریع، سریع‌تر از آنچه نور می‌تواند حرکت کند، منبسط می‌شد، بنابراین مناطق عظیمی وجود دارد که ما هنوز ندیده‌ایم. این بدان معناست که آنچه واقعاً در بیرون وجود دارد بسیار بزرگتر از آن چیزی است که ما می توانیم ببینیم. اما حتی با وجود این محدودیت ها، دانشمندان کار بزرگی در توضیح اصول اولیه جهان انجام داده اند. آنها حدس‌های جسورانه‌ای کرده‌اند و با درک چیزهای بیشتر ما نتیجه داده‌اند.